ميگويد بهترين بستههاي پستي كه بهدست گيرندهها رسانده كتاب بوده و روزهاي انقلاب وقتي مخفيانه كتابهاي انقلابي و مذهبي را بين مردم توزيع ميكرده لحظات خاطره انگيزي برايش رقم خورده است. محمد سلطاني كه 68بهار را پشتسر گذاشته اين روزها يكي از اعضاي فعال كتابخانه اميركبير آبدانان است. او از روزهايي ميگويدكه با شوق فراوان نامههاي مردم را بهدست آنها ميرساند و امروز كه در گوشهاي از اتاق خانهاش كتاب ميخواند.
- من و يك اداره
سال1326 در يك خانواده مذهبي در شهر آبدانان به دنيا آمدم. از كودكي آموخته بودم در كنار درس، كار كنم. علاقه زيادي به نامهرساني و كار در اداره پست داشتم و هميشه با ديدن پستچي، در رؤياها، خودم را يك پستچي تصور ميكردم. با وجود آنكه ادامه تحصيل با شرايط سختي همراه بود اما تحصيلاتم را تا مقطع ديپلم ادامه دادم و پس از آن بهعنوان پستچي و نامهرسان در شهر آبدانان مشغول بهكار شدم. 7سال نامهرسان بودم و خودم به تنهايي پست شهر را اداره ميكردم؛ هم پستچي بودم، هم نظافتچي و هم مسئول اداره. همه كارها را بهتنهايي انجام ميدادم. وقتي نامهاي را بهدست گيرندهاش ميرساندم و او را از انتظار درميآوردم، لذت ميبردم. ته دلم هميشه دعا ميكردم نامههايي كه من ميرسانم پر از خبرهاي خوب و اميدبخش باشند. قبل از انقلاب اعلاميهها و كتابهاي مذهبي را كه از تهران يا شهرهاي اطراف به آبدانان ارسال ميشد مخفيانه بهدست صاحبانش ميرساندم. گاهي اوقات نيز رسالههاي مذهبي و كتابهاي ديني را بستهبندي ميكردم و مهر پست به آنها ميزدم و آنها را بين جوانان شهر توزيع ميكردم. سال1354 مسئول اداره پست شهر بودم و بعد از پيروزي انقلاب به رياست اين اداره منصوب شدم. با شروع جنگ و اعزام تعدادي از مردم شهر به جبهه و همچنين حضور مهاجرين جنگ در اين شهر، ارسال مرسولههاي پستي و همچنين نامه به اين شهر بيشتر از گذشته شد و براي تسريع در كارها 2كارمند و 2 پستچي در اين اداره مشغول بهكار شدند.
- كتاب بهترين هديه پستي
بهترين مرسولههاي پستي كه جابهجا ميكردم كتاب بود. سعي ميكردم به بهترين شكل آنها را بسته بندي كنم و بهدست صاحبان آنها برسانم. زماني كه مسئوليت اداره پست به من داده شد به پستچيها و نامهرسانها تأكيد ميكردم امانتدار مردم باشند و مرسولههاي پستي و بهخصوص كتابها را سالم بهدست صاحبان آنها برسانند. گاهي اوقات نيز صندوقهاي پست را بررسي ميكردم تا نامهاي در صندوق باقي نمانده باشد.
زمان جنگ، نامه سربازاني كه مهاجر بودند را در اولويت قرار ميدادم و زودتر از نامههاي ديگر، نامه آنها را بهدست عزيزانشان ميرساندم. چندبار نيز نامههاي رزمندگان را به جبهه بردم و بهدست آنها رساندم. وقتي نامهاي از خانواده يك رزمنده بهدست او در خطمقدم ميرساندم، ديدن چهره خندانش برايم بزرگترين لذت دنيا بود. يكي از اين خاطرهها مربوط به سرباز جواني بود كه در پدافند نيروي هوايي منطقه دزفول خدمت ميكرد و يك سال بود كه مرخصي نرفته بود و از خانوادهاش خبر نداشت. يك روز بين نامهها نامهاي را ديدم كه گيرنده آن يكي از سربازان نيروي هوايي بود. وقتي او را پيدا كردم و نامه را به او دادم از خوشحالي گريه كرد و ميخواست پاي مرا ببوسد. انگار همراه اين نامه خانوادهاش را نيز از قزوين به آنجا آوردهام.
مشغله زياد و همچنين رسيدگي به درس و مشق بچهها فرصتي در اختيارم قرار نميداد تا بتوانم مطالعه كنم. بعداز ازدواج صاحب 8فرزند شدم و هميشه به آنها تأكيد ميكردم تا وقتي جوان هستند از اين فرصت براي مطالعه و بالا بردن اطلاعاتشان استفاده كنند و عمرشان را به بيهودگي سپري نكنند.
- دريچهاي تازه به زندگي
بعد از بازنشستگي سراغ ورزش و پيادهروي رفتم ولي هميشه احساس ميكردم از اين فرصتي كه نصيب من شده است استفاده مطلوبي نميكنم. همه فرزندانم ازدواج كرده بودند و بهخودم گفتم ديگر هيچ بهانهاي قابلقبول نيست و بايد سراغ مطالعه بروم. كتابخانه بهترين جايي بود كه ميتوانستم كتابهاي مورد علاقهام را پيدا كنم. به كتابخانه اميركبير كه يكي از بزرگترين كتابخانههاي شهر است و تعداد زيادي از مردم شهر آبدانان نيز عضو اين كتابخانه هستند رفتم و ثبت نام كردم. مسئولان كتابخانه وقتي از شوق و علاقه من براي مطالعه كتاب مطلع شدند استقبال كردند. با راهنماييهاي آنها كتابهايي را كه دوست داشتم پيدا ميكردم. علاقه زيادي به مطالعه كتابهاي تاريخي و همچنين تفسير قرآن دارم. مطالعه سرگذشت پادشاهاني كه بر ايران حكومت كردهاند يا تاريخ زندگي پيامبران و ائمه اطهار پر از درس و نكتههاي مهمي است كه ميتواند در زندگيمان اثربخش باشد. هفتهاي يك كتاب مطالعه ميكنم و گاهي اوقات تا نيمههاي شب مشغول مطالعه هستم و متوجه گذر زمان نميشوم. در 3سال گذشته بيش از 200 جلد كتاب مطالعه كردهام و احساس ميكنم هنوز روح تشنهام سيراب نشده است.
- رؤياي كتاب
بهترين كتابي كه تاكنون مطالعه كردهام مجموعه 12جلدي حمله اعراب به ايران در زمان خلافت عمر است. در اين كتاب بهطور كامل حمله اعراب به ايران و نحوه حكومت آنها و اتفاقاتي كه در آن سالها افتاد مفصل توضيح داده شده است. با خواندن اين كتاب آگاهي و دانش من نسبت به گذشته ايران و جنگهايي كه آن زمان بين ايران و اعراب اتفاق افتاده بود بيشتر شد.
مطالعه كتاب تأثير زيادي در زندگيام داشته است و احساس ميكنم انسان ديگري شدهام. آگاهي و بينشي كه در اين چند سال پيدا كردم همان گمشدههايي بودند كه در 50سال زندگي پيدا نكرده بودم. تا پيش از اين 5بار به زيارت امامرضا(ع) مشرف شده و هربار نيز بارگاه اين امام را زيارت كرده بودم، بدون آنكه شناخت زيادي نسبت به ايشان داشته باشم اما وقتي كتاب زندگينامه امامرضا(ع) را خواندم پي بردم ايشان دانشمند بزرگي بودند كه مأمون 250دانشمند را براي مقابله علمي با ايشان روبهروي حضرت قرار داد ولي امامهشتم(ع) با دانش خودشان و با زبان هر كدام از اين دانشمندان توانسته بودند حقانيتشان را به آنها نشان بدهند. با خواندن اين كتاب بيشتر اين امام را شناختم و اين بار با شناخت و آگاهي به زيارت بارگاه مقدس و ملكوتي امامرضا(ع) رفتم. هر كتاب دريچهاي جديد به روي ما باز ميكند و با آن ميتوانيم نسبت به دنياي اطراف و گذشته آگاهي پيدا كنيم. علاقه دارم يك روز نويسنده بشوم. بسياري از اطرافيان به من توصيه ميكنند سرگذشت زندگيام را بنويسم و در يك كتاب چاپ كنم اما نوشتن، هنري است كه همه آن را ندارند.
- تجربه با كتاب
گاهي اوقات براي 6نوهام كتاب داستان ميخوانم و فكر ميكنم آنها نيز به خواندن كتاب علاقهمند شوند. كتاب بهترين دوست انسان است و من اين واقعيت را با همه وجود لمس كردهام. اگر ميخواهيم از تجربه گذشتگان بياموزيم بهترين راه مطالعه كتاب است. بسياري از تجربيات آنها در كتابها آمده و هركدام از آنها ميتواند درس بزرگي در زندگيمان باشد. متأسفانه امروز كتاب به يك دكوري در خانهها تبديل شده است. من در اطرافيانم اين موضوع را ميبينم. بايد باور كنيم كه هيچچيزي نميتواند جاي مطالعه كتاب را پركند، موبايل و اينترنت كه كجاي خود دارند.
نظر شما